کتاب رفتار سازمانی نوشته مارگارت
کتاب رفتار سازمانی نوشته مارگارت
برای دانلود ۳۰ صفحه اول کتاب اینجا کلیک کنید
کتاب رفتار سازمانی نوشته مارگارت
برای دانلود ۳۰ صفحه اول کتاب اینجا کلیک کنید
پایان نامه در مورد خلاقیت به زبان انگلیسی
برای دانلود ۱۵ صفحه اول پایان نامه اینجا کلیک کنید
کتاب قدرت افکار – هوش سازمانی – کارل آلبرخت
برای دانلود ۱۵ صفحه اول کتاب اینجا کلیک کنید
۵- آرمان مشترک: برای ساختن آرمان مشترک کلیه افراد سازمان باید پنج مهارت زیر را فراگیرند:
الف) تشویق و ترویج بصیرت فردی: دورنمای مشترک از بصیرتهای منفرد موجود در ذهن افراد سازمان شکل میگیرد. دلیل این امر اهمیت قائل شدن افراد برای علایق و نظرات آنها نیست، بلکه در واقع ارزشهای مورد قبول مردم اغلب ابعادی را شامل میشود که مربوط به خانواده، سازمان، جامعه و حتی جهان است.
ب) برقراری ارتباط و کسب حمایت: رهبران باید به جای اینکه معرفین و مبلغین رسمی بصیرت سازمان باشند، دائماً خواهان به مشارکت گذاشتن بصیرت شخصی خودشان با دیگر افراد سازمانی و جویا شدن نقطه نظرات آنها در رابطه با این بصیرت باشند.
۳- قابلیتهای شخصی: تسلط را میتوان به معنی احراز برتری بر افراد و اشیاء تلقی نمود. اما از سوی دیگر تسلط به معنی سطح خاصی از مهارت نیز بکار برده میشود. معنایی که پیتر سنگه از تسلط ارائه کرده است، دقیقاً همین معنای دوم است. تسلط و قابلیتهای شخصی عبارتست از نظامی که طی آن فرد به صورت مستمر دیدگاههای شخصی خود را روشنتر و عمیقتر مینماید، انرژی و توان خود را متمرکز میکند، صبر و بردباری خود را گسترش میدهد و بالاخره اینکه واقعیات را منصفانه و بی غرض در مییابد. با چنین تعریفی، تسلط تواناییهای شخصی یکی از ارکان اساسی در سازمانهای یادگیرنده است.(سنگه، 1384)
نظریه سازمان یادگیرنده: امستد و اسمیت[1] فرهنگ سازمانی را به مانند صورتی فلکی از اعتقادات، ارزشها، عادتها، و هنجارهای رفتاری توصیف میکنند که عملاً در یک سازمان به کار برده میشوند. فرهنگ سازمانی راه بدست آوردن کار انجام شده است، راهی که چگونه افراد انتخاب میکنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، راه چگونگی حل مساله، و چگونگی انجام آئینها. لازم نیست که افراد اعتقادات و یا ارزشها را بگویند و یا به زبان بیاورند بلکه اعتقادات و یا ارزشها واقعاً وجود دارند (امستد و اسمیت، 1994)
[1]. Omstead & Smith
چشماندازهای سازمان یادگیرنده: به منظور ایجاد یک سازمان یادگیرنده، فرد باید مطمئن گردد که میان ابعاد ملموس و آشکار سازمانی (رسمی و عینی) و ابعاد غیر ملموس و ناپیدای سازمانی(غیر رسمی و ذهنی) یک ارتباط و همبستگی مهمی وجود دارد و نیز اینکه میان اهداف سازمانی و نیازهای مربوط به یادگیری افراد تطابق و سازگاری وجود داشته باشد(کریس و نوهان[1]،2003، به نقل از بوربور، 1385).
پیدایش سازمانهای یادگیرنده: گرچه مفهوم یادگیری سازمانی و تشخیص اهمیت آن را می توان در پیشینه موضوع تحقیق تا دهه 1960 پی گیری کرد اما تا دهه 1980 شرکتهای محدودی به شناخت قدرت بالقوهی آن در افزایش عملکرد، رقابت و موفقیت سازمانی اقدام نمودند. توجه گسترده به کتاب "پنجمین فرمان" سنگه و مقالههای ویژه در مورد سازمان های یادگیرنده، در نشریات علمی کسب و کار باعث شده است که بسیاری از سازمانها به بررسی فرآیند تحول و تبدیل خودشان به سازمان های یادگیرنده، اقدام نمایند تغییرات فزاینده قرن بیست و یکم، سازمانهای یادگیرنده را بسیار با اهمیت کرده است(مارکوارت[1]،1385)
صاحبنظران برای مفهوم سازمان یادگیرنده تعاریف متعددی ارائه کرده اند.
آنچه در مورد این سازمانها ارائه شده بیشتر جنبه فلسفی و نگرشهای کلی داشته و کمتر به جنبه های عملی و کاربردی اشاره گردیده است و در مورد تعریف این گونه سازمانها به طور عملی و کاربردی تعریفی وجود ندارد، از نظر مدیریت رهنمودهای روشن و صریحی بیان نشده و از نظر ابزار سنجش و ارزیابی این گونه سازمانها نیز وسیله ای در دست نیست( الوانی، 1382،ص327) به نظر سنگه (1385) ، سازمان یادگیرنده جایی است که افراد به طور مستمر تواناییهای خود را برای خلق نتایجی که طالب آن هستند افزایش می دهند. محلی که الگوهای جدید و گسترده تفکر پرورش داده می شود، اندیشه های جمعی ترویج می شوند و افراد به طور پیوسته چگونگی آموختن را به اتفاق می آموزند. به عبارت دیگر، سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور مستمر، از طرق خلق و پروش سریع قابلیتهای مورد نیاز برای دستیابی به موفقیتهای آتی، توسعه می یابد.
پرسشنامه های تحقیقاتی
3- سنجش میزان آگاهی مربیان از حواس کودکان 6- پرسشنامه تجربه یادگیری زبان 7- پرسشنامه سنجش میزان محبوبیت معلمان در بین دانش آموزان 8- تفکر انتقادی واتسون و گلیزر 9- بررسی علل سنواتی شدن (طولانی شدن تحصیل)